دفترچه خاطرات تنهاییم - 2

آیا میدانید؟ ایا میدانید :
خاطرات تنهایی خاطرات تنهایی

الهه ی عشق




الهه ی عشق

اول اینکه عاشقانه دوستت دارم.

دوم اینکه عاشقانه می پرستمت.

سوم اینکه عاشقانه می میرمت برات.

چهارم اینکه الهه ی منی تا ابد.

من با یک نگاه تو جون می گرفتم. با صدای تو نفس می گرفتم.

برای مشاهده ادامه متن بروی ادامه مطلب کلیک کنید

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : دوشنبه 24 فروردین 1394 | بازدید ها : 333 بار

برای سالهای دور مینویسم




برای سالهای دور مینویسم

من برای سالهای دور مینویسم,سالهایی که چشمان تو عاشق میشوند

افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود

همیشه یکی بود یکی نبود

واما حال

خودم را دوست دارم

از روزی که دریافته ام جز خودم کسی را ندارم که دلداری ام بدهد

برایم آواز بخواند

با همه بدی هایم......ترکم نکند...

از وقتی خودمو دوست دارم,دیگر.... تنها نیستم...!!!

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : شنبه 16 اسفند 1393 | بازدید ها : 452 بار

برگردو یادت را هم با خودت ببر




 برگردو یادت را هم با خودت ببر

هی با توام، تویی که رفتی و قلب مرا همچو خاکستر کردی

رفتی و اما یادت را پیش من جا گذاشته ای، برگردو یادت را هم با خودت ببر !

حال که نیستی یادت را میخواهم چکار ! خیالت را میخواهم چکار !

اصلا این دنیا را بی تو میخواهم چکار ...! ؟

چقدر دلتنگی ات را کشیدم، چقدر به تو محبت کردم، عشق من برای تو

برای مشاهده ادامه متن بروی ادامه مطلب کلیک کنید


نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : سه شنبه 12 اسفند 1393 | بازدید ها : 340 بار

دیگه نمیگم عاشقم باش

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : سه شنبه 12 اسفند 1393 | بازدید ها : 475 بار

رهایت کردم در خاطراتم

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : شنبه 09 اسفند 1393 | بازدید ها : 398 بار

ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : پنجشنبه 07 اسفند 1393 | بازدید ها : 447 بار

میخوام با خودم تنها باشم




میخوام با خودم تنها باشم

یه وقتایی بود که هر وقت دلم از زمین و زمان میگرفت

وقتی یه اتفاق خوب ، بد ، هیجانی یا سرخوردگی یا هرچی !

واسم پیش میومد تند تند تو اولین فرصت اینجا ثبتش میکردم .

روزایی بود که وقتی میومدم اینجا یه لبخند بزرگ ته دلم حتی !

نقش می بست و اروم می شدم !

ولی حالا اینجا دیگه اون و حال و هوا رو واسم نداره

برای مشاهده ادامه متن بروی ادامه مطلب کلیک کنید


نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : پنجشنبه 07 اسفند 1393 | بازدید ها : 372 بار

حال من بی تو




حال من بی تو

نمیدانی ... نمیدانی چگونه روز و شب هایم را بی تو میگذرانم

نمیدانی از وقتی که رفتی خانه دلم به چه غم کده ای تبدیل شده

تمام حرف هایم تلخ، با قلبی شکسته، با حرف های ناگفته که روی هم جمع شده

حال بغض گلویم را گرفته میخواهم آن را بشکنم شاید کمی آرام بگیرد دلم

از کجا شروعیش کنم که هر کلمه از کلمه دیگر دردناک تر است برایم

 

برای مشاهده ادامه متن بروی ادامه مطلب کلیک کنید


نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : یکشنبه 26 بهمن 1393 | بازدید ها : 376 بار

چرا تنهایم گذاشتی




 نمیدانم ...

نمیدانم که چرا تنهایم گذاشتی آخر تو برایم یک باید بودی

بایدی که آخرش خوش میشد اما نمیدنم تو چرا با دل من خوش نبودی

بودی و میدیدی که چطور عاشقت بودم اما نمیدانم که چرا دست روی دلم گذاشتی

من و دل عاشقم را رد کردی، چشمانت را به رویم بستی و از روی دلم گذر کردی

هنوز که هنوزه جای پایت بر دل مانده چنان زخم است که هیچ درمانی برایش نیست

به جای اینکه روز به روز  بهتر شود اما نمیدنم انگار بهتر شدنی در کار نیست ...

نمیدانم شاید با گفتن هر نمیدانم فقط خودم را گول میزنم ، شاید بدانم ...

شاید بدانم که چرا رهایم کردی که چرا مثل یک تکه کاغذ مچاله ام کردی

من برای تو تکیه گاه محکمی بودم اما با یک نه گفتن تو ... بدجور فور ریختم

از آن زمانی که گوشم آن نه را شنید هر چه توان داشتم به کار گرفته ام

اما نمیتونم خود را جمع کنم انگار دنیا برایم به آخر رسیده است

آری به آخر رسیده است چون تو دنیای من بودی که توام رفتی

بی تو هر لحظه ام تاریک و سرد است، پر از آه و درد است ...

نویسنده : وحیــــــℒℴνℯــد | تاریخ : چهارشنبه 22 بهمن 1393 | بازدید ها : 299 بار